انیمیشن Kubo and the two strings


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



به وبلاگ من خوش آمدید

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان 118فایل و آدرس 118file.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 1203
:: کل نظرات : 2

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 505
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 505
:: بازدید ماه : 1053
:: بازدید سال : 1936
:: بازدید کلی : 31733

RSS

Powered By
loxblog.Com

118فایل- اولین مرکز فروش فایل به صورت حجمی

انیمیشن Kubo and the two strings
شنبه 23 دی 1396 ساعت 11:10 | بازدید : 117 | نوشته ‌شده به دست معین تفضلی نسب | ( نظرات )

این انیمیشن درباره داستان زندگی پسرکی به نام «کوبو» در ژاپن باستان است. وی در غاری بالای کوه بزرگی نزدیک یک دهکده از مادر خود مراقبت می کند. «کوبو» هر روز با درست کردن حیوانات و شخصیت های متفاوتی از کاغذ به دهکده رفته که با استفاده از آن ها و نواختن ساز 2 تار، داستانی را برای اهالی دهکده تعریف می کند.  اهالی دهکده هم اشتیاق زیادی برای شنیدن داستان های او از خودشان نشان می دهند. با نواختن ساز توسط «کوبو»، شخصیت های کاغذی جان گرفته و در طول داستان حرکت کرده و داستان را شکل می دهند.

یک شب، مادر کوبو داستانی در رابطه با قهرمانی های پدرش به نام «هانزو» تعریف نمود. به گفته او، پدر «کوبو» جنگجویی قدرتمند و باهوش با ظاهری شبیه به «کوبو» بود. مادر او اعتقاد دارد که پدر «کوبو»، توسط پدر و خواهرش به قتل رسیده است. پدر بزرگی که در هنگام نوزادی «کوبو»، یک چشمش را از او گرفته و اگر در حال حاضر او را پیدا کنند، وی را دزدیده و از مادرش جدا خواهند کرد. مادر «کوبو» به او هشدار می دهد که هرگز بعد از تاریکی به خارج از غار نرود.

یک روز «کوبو» بر سر مزار پدرش رفته و تا غروب با او سخن می گوید. اما هنگامی که عکس العملی از طرف پدرش دریافت نمی کند، عصبانی شده و به فکر فرو می رود. تا اینکه هوا تاریک شده و ناگهان تمامی فانوس هایی که مردم دهکده برای رفتگانشان داخل رودخانه انداخته بودند، خاموش شده و شبح تاریکی در حالیکه نام «کوبو» را صدا می زند، ظاهر می شود. او ادعا می کند که خاله «کوبو» بوده و قصد دارد چشم دیگرش را نیز از او بگیرد. «کوبو» به سمت دهکده فرار می کند. در حین فرار مادرش او را نجات داده و از وی می خواهد تا برای محافظت از خود زره و شمشیر قدیمی پدرش را پیدا کند. تا اینکه ...

 برای اطلاع بیشتر با شماره 448 0919 0913 تماس حاصل کرده و یا به وب سایت 118 فایل مراجعه نمائید.




|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: